سلام؛
گناه به معناي «خلاف» است. و در اسلام هر گونه كاري كه بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه است، گناه هر چند كوچك باشد، چون نافرماني خداست، بزرگ است.
راه كاهش لذّت بردن از گناه:
معرفت پيدا كردن نسبت به باطن گناه
اين شناخت از چند راه حاصل ميگردد:
1. از طريق توجه به كلام خداوند متعال كه علمش به همه چيز احاطه دارد. در قرآن كريم، باطن بسياري از گناهان را بيان فرموده است. مثلاً باطن غيبت را؛ خوردن گوشت برادر مرده ميداند.(سوره حجرات، آية 12) در جائي ديگر خوردن مال يتيم را به خوردن آتش توصيف ميكند(سوره نساء، آية 10)
2- در روايات منقول از ائمه اطهار و رسول مكرم اسلام ـ عليهم آلاف التحية و السّلام ـ هم، باطن بسياري از گناهان بيان شده است از جمله امام صادق ـ عليه السّلام ـ در مورد باطن نظر به اجنبي ميفرمايد: «النظرة سهم من سهام ابليس مسموم، من تركها لِلّه عزوجل لا لغيره اعقبه الهه ايماناً يجد طعمه» (نظر به نامحرم تيري زهر آگين از شيطان است، كسي كه آن را تنها بخاطر خدا ترك كند خداوند ايماني در قلب او جايگزين ميكند كه لذت آن را بچشد.)
بنابراين كسي كه به خداوند متعال و صدق كلام او ايمان دارد و ميداند كه نواهي الهي به خاطر مفاسدي است كه در آن عمل وجود دارد و قول صادق مصدق را بپذيرد و به حقانيت آن ايمان آورد، كمكم از گناه پرهيز ميكند و واقعاً وقتي كه مرتكب گناهي ميشود ميترسد و از آن بيزار ميشود.
3. ديدن باطن گناه از راه تقوي بعنوان.
مثال: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ باطن رشوه را مانند غذائي ميداند كه يك افعي، آن را بلعيده باشد، با زهر درون او مخلوط گشته باشد و سپس آن را برگرداننده باشد و اكنون فردي بخواهد، اين استفراغ افعي را تناول كند. باطن استفادة ناصواب از بيت المال را چون آهني گداخته در آتش ميداند. (نگاه کنيد به خطبه 224/ و در بعضي نسخ 215)
بنابراين براي پائين آمدن لذت گناه يا از راه ايمان به غيب و تصديق كلام خدا و معصومين ـ عليهم السّلام ـ كه صادقان تصديق شدهاند بايد تعبداً بپذيريم كه باطن گناه، آلودگي و آتش است و از آن بپرهيزيم يا بايد بر اثر مخالفت هواي نفس و طي طريق تقوي به جايي برسيم كه خود باطن گناه را ببينيم كه اين هم بدون طي طريق اوّل امكان پذير نيست.